مشرق- درباره چرایی تغییرات ناگهانی اخیر در عربستان سعودی، طیف گوناگونی از تحلیل ها منتشر شده است. بخشی از این تحلیل ها سعی می کنند جنبه درونی این تغییرات را برجسته کرده و آن را صرفا ناشی از فعل و انفعالات درونی خاندان حاکم در ریاض بدانند. بخشی دیگر، به این دیدگاه گرایش دارند که این تغییرات بیشتر یک سفارش بیرونی یا ناشی از الزامات منطقه ای بوده که عربستان به تازگی از سوی امریکا و ایران با آن مواجه شده است.
ارزیابی زیر سعی می کند به یک جمع بندی کلان تر درباره علل این تغییرات دست پیدا کند.
1. نخستین دلیل این تغییرات این است که عربستان سعودی دریافته است اصرار بر حفظ نظام سنتی و قرون وسطایی در ریاض شانس، بقای آن را در دوران نوین جهانی به شدن کاهش خواهد داد. عربستان حس می کند بویژه با تغییرات اجتناب ناپذیری که در بدنه جامعه سعودی رخ داده، حفظ نظام پادشاهی خانوادگی آن روز به روز سخت تر خواهد شد. این تغییرات برداشتن یک گام کوچک در مسیر «تضمین بقای» رژیم سعودی است. در واقع، هدف اصلی همه این تغییرات این است که خاندان سعودی می خواهد اندکی از نااطمینانی بزرگی را که نسبت به آینده اش شکل گرفته کم کند.
2. عربستان از بی تفاوتی مستمر امریکا نگران است و می خواهد مجددا توجه آن را جلب کند. عربستان علاقمند به قوی تر کردن روابط خود با امریکاست چرا که حس می کند وضعیت منطقه ای روز به روز متلاطم تر خواهد شد. سعودی تلاش می کند روابط خود با امریکا را بازسازی کند. بی شک ساختار حکومت سعودی با منزوی شدن افرادی مانند ترکی و بندر امریکایی تر شده است.
3. سعودی برای جلب نظر افکار عمومی جهانی و همچنین افکار عمومی داخلی خود و بهبود تصویرش در جهان خارج می خواهد الگویی از جوان گرایی را به نمایش بگذارد. این نشان می دهد حاکمیت سعودی دریافته است که تصویر فرتوت آن در چشم جهانیان تهدیدات جدی ایجاد کرده است. اکنون متوسط سن خاندان حاکم در سعودی به 50 سال کاهش یافته است. سلمان وزرای جوانی از جمله عادل الطریفی وزیر اطلاع رسانی که حدود سی سال دارد، وارد کابینه جدید عربستان سعودی کرده است.
4. این امر نشان دهنده وجود اختلاف های عمیق درون خاندان سعودی است: احمد، عبدالاله، ممدوح، متعب، طلال، بندر، ترکی، عبد الرحمن و از نوادگان عبد العزیز نیز مشعل بن سعود، محمد بن فهد و محمد بن سعد برجسته ترین افراد خانواده سعودی هستند که با هیئت حاکمه جدید بیعت نکرده اند. فرزندان این افراد نیز به تبع پدرانشان با محمد بن نایف و محمد بن سلمان بیعت نکردهاند.
5. این تغییرات نشان دهنده آن است که سعودی با درک وضعیت حساس منطقه می خواهد سیاست خارجی جسورانه تری را در پیش بگیرد. سلمان دریافته است ساختار حکومت سعودی با نقش جهانی که این حکومت برای خود قائل است انطباق ندارد.
6. بر خلاف تیم قبلی و افرادی مانند بندر، ولیعهد جدید با امریکا در زمینه مبارزه با داعش نزدیکی بیشتری دارد. محمد بن نایف در عربستان به عنوان قهرمان مبارزه با القاعده محسوب می شود. این نشان دهنده آن است که ریاض می خواهد حداقل ژست مقابله با داعش را از دست ندهد.
7. این تغییرات نشان دهنده این است که محمد بن سلمان جایزه حمله به یمن را از امریکا دریافت کرده است. انتصاب عادل الجبیر که تئوریسین حمله به یمن به عنوان وزیرخارجه این فرضیه را تقویت می کند.
8. این تغییرات نوعی تمرکز قدرت در میان یک جناح خاص از خاندان پادشاهی سعودی ایجاد خواهد کرد و متقابلا واکنش هایی را از جانب جناح قدرتمندی که اکنون حس می کند منزوی شده بوجود خواهد آورد. بدون شک، نوعی جنگ قدرت در راه خواهد بود. این تغییرات برای اولین بار پادشاهی را از دست پسران عبدالعزیز خارج می کند. اگر تاکنون ده ها پسر عبدالعزیز برای تصاحب پادشاهی رقابت می کردند، اکنون این رقابت به میان صدها نوه وی کشیده خواهد شد. سلمان با این اقدام عملا مکانیسم اجماع تعیین پادشاه و همچنین شورای بیعت را که عبدالله در 2006 تاسیس کرد کنار گذاشته و سنت سیاسی در سعودی را بر هم زده است. این اولین بار است که یک ولیعهد در سعودی از سمت خود برکنار می شود.
9. یک جنبه پارادوکسیکال هم در این تصمیم وجود دارد. از یک سو، چنان که گفتیم این تغییرات به معنی روی کار آمدن تیم نزدیک تر به امریکا درون خاندان سعودی است. اما از یک جنبه تقریبا متناقض، این تغییرات به معنی روی کار آمدن تیمی است که می خواهد اگر امریکا سعودی را در منطقه تنها گذاشت، سعودی بتواند خود از خویش دفاع کند.
10. این تصمیم را از یک جنبه می توان طراحی سلمان برای انتقال قطعی قدرت به فرزندش محمد هم دانست. سلمان بن عبدالعزیز آل سعود با معرفی محمد بن نایف به عنوان ولیعهد تلاش می کند تا انتقال قدرت را به محمد بن سلمان فرزند خود تضمین کند، زیرا محمد بن نایف فرزند پسر ندارد.
11. درباره عادل الجبیر این نکته اهمیت دارد که وی تضمین می کند کسی در پست وزارت خارجه نیست که بدل به رقیبی برای پادشاهی آینده شود.
12. این انتصاب ها به نوعی انتقام گیری شاخه الدسیری در خاندان سعودی است که در دوره عبدالله کنار گذاشته بودند. قبیله سدیری که اتحاد محکمی میان اعضای آن وجود دارد، توسط فرزندان حصه بنت احمد السدیری، پنجمین و محبوب ترین همسر ملک عبدالعزیز، موسس عربستان سعودی، شکل گرفت. هفت تن از سی و پنج پسر عبدالعزیز از حصه متولد شده اند.
*مهدی محمدی
ارزیابی زیر سعی می کند به یک جمع بندی کلان تر درباره علل این تغییرات دست پیدا کند.
1. نخستین دلیل این تغییرات این است که عربستان سعودی دریافته است اصرار بر حفظ نظام سنتی و قرون وسطایی در ریاض شانس، بقای آن را در دوران نوین جهانی به شدن کاهش خواهد داد. عربستان حس می کند بویژه با تغییرات اجتناب ناپذیری که در بدنه جامعه سعودی رخ داده، حفظ نظام پادشاهی خانوادگی آن روز به روز سخت تر خواهد شد. این تغییرات برداشتن یک گام کوچک در مسیر «تضمین بقای» رژیم سعودی است. در واقع، هدف اصلی همه این تغییرات این است که خاندان سعودی می خواهد اندکی از نااطمینانی بزرگی را که نسبت به آینده اش شکل گرفته کم کند.
2. عربستان از بی تفاوتی مستمر امریکا نگران است و می خواهد مجددا توجه آن را جلب کند. عربستان علاقمند به قوی تر کردن روابط خود با امریکاست چرا که حس می کند وضعیت منطقه ای روز به روز متلاطم تر خواهد شد. سعودی تلاش می کند روابط خود با امریکا را بازسازی کند. بی شک ساختار حکومت سعودی با منزوی شدن افرادی مانند ترکی و بندر امریکایی تر شده است.
3. سعودی برای جلب نظر افکار عمومی جهانی و همچنین افکار عمومی داخلی خود و بهبود تصویرش در جهان خارج می خواهد الگویی از جوان گرایی را به نمایش بگذارد. این نشان می دهد حاکمیت سعودی دریافته است که تصویر فرتوت آن در چشم جهانیان تهدیدات جدی ایجاد کرده است. اکنون متوسط سن خاندان حاکم در سعودی به 50 سال کاهش یافته است. سلمان وزرای جوانی از جمله عادل الطریفی وزیر اطلاع رسانی که حدود سی سال دارد، وارد کابینه جدید عربستان سعودی کرده است.
4. این امر نشان دهنده وجود اختلاف های عمیق درون خاندان سعودی است: احمد، عبدالاله، ممدوح، متعب، طلال، بندر، ترکی، عبد الرحمن و از نوادگان عبد العزیز نیز مشعل بن سعود، محمد بن فهد و محمد بن سعد برجسته ترین افراد خانواده سعودی هستند که با هیئت حاکمه جدید بیعت نکرده اند. فرزندان این افراد نیز به تبع پدرانشان با محمد بن نایف و محمد بن سلمان بیعت نکردهاند.
5. این تغییرات نشان دهنده آن است که سعودی با درک وضعیت حساس منطقه می خواهد سیاست خارجی جسورانه تری را در پیش بگیرد. سلمان دریافته است ساختار حکومت سعودی با نقش جهانی که این حکومت برای خود قائل است انطباق ندارد.
6. بر خلاف تیم قبلی و افرادی مانند بندر، ولیعهد جدید با امریکا در زمینه مبارزه با داعش نزدیکی بیشتری دارد. محمد بن نایف در عربستان به عنوان قهرمان مبارزه با القاعده محسوب می شود. این نشان دهنده آن است که ریاض می خواهد حداقل ژست مقابله با داعش را از دست ندهد.
7. این تغییرات نشان دهنده این است که محمد بن سلمان جایزه حمله به یمن را از امریکا دریافت کرده است. انتصاب عادل الجبیر که تئوریسین حمله به یمن به عنوان وزیرخارجه این فرضیه را تقویت می کند.
8. این تغییرات نوعی تمرکز قدرت در میان یک جناح خاص از خاندان پادشاهی سعودی ایجاد خواهد کرد و متقابلا واکنش هایی را از جانب جناح قدرتمندی که اکنون حس می کند منزوی شده بوجود خواهد آورد. بدون شک، نوعی جنگ قدرت در راه خواهد بود. این تغییرات برای اولین بار پادشاهی را از دست پسران عبدالعزیز خارج می کند. اگر تاکنون ده ها پسر عبدالعزیز برای تصاحب پادشاهی رقابت می کردند، اکنون این رقابت به میان صدها نوه وی کشیده خواهد شد. سلمان با این اقدام عملا مکانیسم اجماع تعیین پادشاه و همچنین شورای بیعت را که عبدالله در 2006 تاسیس کرد کنار گذاشته و سنت سیاسی در سعودی را بر هم زده است. این اولین بار است که یک ولیعهد در سعودی از سمت خود برکنار می شود.
9. یک جنبه پارادوکسیکال هم در این تصمیم وجود دارد. از یک سو، چنان که گفتیم این تغییرات به معنی روی کار آمدن تیم نزدیک تر به امریکا درون خاندان سعودی است. اما از یک جنبه تقریبا متناقض، این تغییرات به معنی روی کار آمدن تیمی است که می خواهد اگر امریکا سعودی را در منطقه تنها گذاشت، سعودی بتواند خود از خویش دفاع کند.
10. این تصمیم را از یک جنبه می توان طراحی سلمان برای انتقال قطعی قدرت به فرزندش محمد هم دانست. سلمان بن عبدالعزیز آل سعود با معرفی محمد بن نایف به عنوان ولیعهد تلاش می کند تا انتقال قدرت را به محمد بن سلمان فرزند خود تضمین کند، زیرا محمد بن نایف فرزند پسر ندارد.
11. درباره عادل الجبیر این نکته اهمیت دارد که وی تضمین می کند کسی در پست وزارت خارجه نیست که بدل به رقیبی برای پادشاهی آینده شود.
12. این انتصاب ها به نوعی انتقام گیری شاخه الدسیری در خاندان سعودی است که در دوره عبدالله کنار گذاشته بودند. قبیله سدیری که اتحاد محکمی میان اعضای آن وجود دارد، توسط فرزندان حصه بنت احمد السدیری، پنجمین و محبوب ترین همسر ملک عبدالعزیز، موسس عربستان سعودی، شکل گرفت. هفت تن از سی و پنج پسر عبدالعزیز از حصه متولد شده اند.
*مهدی محمدی